اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

اهورا کــوچـولوی مــن

دوستت دارم اهورا،نه قابل مقایسه است ،نه قابل شمارش ... بی انتهاست!! تاوقتی هستم ، تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی...

سبحان جان تولدت مبارک.

پسر نازنین من ...؛اهورا همیشه و در هر حال ، به داشته‌ها ، موقعیت‌هاو آدم‌هایِ خوبِ زندگی‌ات فکر کن... به هر چیز یا هر کسی که دنیایِ تو را زیبا و حالت را خوب می‌کند!! و سبب می شود که بخندی ، به رویِ تمامِ روزهایِ خوبی که در راه اند...! و اتفاقاتِ خوبی که خواهند افتاد... و آرزوهایی که برآورده خواهند شد. خوشبختی یعنی همین... که زندگی را سخت نگیری... که حالت خوب باشد.!  سبحان از همان هاست که گفتم ... حالتان با هم خوب است و این حال خوبتان همیشه پایدار ... سبحان عزیزم ...دوست قشنگ اهورا ، تولدت مبارک... ...
27 تير 1400

شعری از الیزابت برت براونینگ برای تو ...

چگونه دوست دارمت؟  بگذار روشهایم را بشمرم  دوستت دارم  به ژرفا و پهنا و بلندایی  که روحم را توان رسیدن به آن هست  آنگاه که سرشار از حسی ناپیدا  به نهایت بودن  و کمال زیبایی هستم  دوستت دارم  به اندازه خاموشترین نیاز هر روز  به آفتاب و نور شمع دوستت دارم  رها  چنان مردمانی که برای حقیقت می جنگند   دوستت دارم  ناب چنان مردمانی که به سماع در می آیند  دوستت دارم  با شوقی  که اندوه دیرسال مرا محو می کند  و با ایمان کودکی ام دوستت دارم  با عشقی که از دست رفتنی می نماید  و با قدیسین از دس...
21 تير 1400

راز زندگی تو هستی!اهورا ی شیرین من

اهورایم ... معنای راز زندگی را می دانی ؟! راز زندگی درک کردن می‌خواهد!!! زندگی چیز کوچک و بی‌معنی نیست که راحت بتوان از آن گذشت، زندگی از هرچیزی که فکرش را کنی گران تر و دست نیافتنی تر است ...؛ راز زندگی تو هستی!اهورا ی شیرین من بودنِ تو، سلامتیِ تو و خنده هایِ شیرینت و ضربان قلبی که هر ثانیه می‌شنوی و چشمانی که هر روز صبح می‌گشایی !! راز زندگی... دیدن دوباره ی هر روز توست... پسرکم، آدمی یکبار به دنیا می آید و یکبار زندگی می کند پس تا میتوانی زندگی را زندگی کن ... ...
20 تير 1400

خواب را به چشم هایت دعوت میکنم

بخواب کودک ِ دلنشین ِ دلبر  ِ من سار ها چه کوک میخوانند ! برای بهانه های خواب ِ تو... چشم هایت چه دلبرانه است ! ناز کنار ِ ناز ِ چشمان ِ تو هیچ است ... دستهایت بوی عشق میدهد. چشم هایت تمام ِ فصل های عاشقیست...  تو عشقی ؟ یا عشق تو ؟ چه عاشقانه میشود  نگاه هایمان وقتی به هم میرسند ... بخواب کودک ِ دلنشین ِ دلبر ِ من ...
1 تير 1400

تابستانت مبارک اهورای جانم.

و سالهاست انتهای کوچه خرداد به وقت گرمای سوزان قرار عاشقانه بهار است با تابستان که با ناز نگاه بهار و عطش بی پایان تابستان "تیر"  آغوش می گشاید   برای گرمای پر تب و تاب تابستان آمده است تا دلگرم تر بمانیم فصل آب تنی در علاقه هایمان و خنکای هندوانه های شیرین در حوالی پنکه های سرگردان... قدم گذاشتنِ بانوی تابستان بر ساحتِ عمر و لحظه هایت مبارک اهورای جانم... ...
1 تير 1400
1